شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل
غــم داری وآرامـش خـاطـرنـداری دوروبرت یک خادم حاضر نداری
برخاک قـبرت آفـتاب افـتاده گـریان میسوزد از اینکه چرا زائرنداری؟!
آخـرچراکـنجِ بقـیعِ سـوت وکورت گریه کن وسینهزن و ذاکر نداری؟! دسـتـم گـرفـتی تـا زداغ تـو سـرودمدراین شبیکه دربقیع شاعر نداری
خیلی غـریبی!ذاکر وشاعر بماند... حـتی کـنـارقـبـرخود عـابـرنـداری
من درمقـاتل خـواندم و اما تو دیدی یکروزِخوش درباطن وظاهر نداری
از آتـشِ درخـیـمه تا خـار مـغـیـلان ازکـودکی جز داغ در خاطر نداری